ترافعی و غیرترافعی چیست؟ – مفهوم و تفاوت ها در حقوق

ترافعی و غیرترافعی چیست؟ – مفهوم و تفاوت ها در حقوق

ترافعی و غیرترافعی یعنی چه

در نظام حقوقی ایران، دعاوی و امور مختلفی در دادگاه ها و مراجع قضایی مورد رسیدگی قرار می گیرند که شناخت دقیق ماهیت آن ها برای هر شهروندی مفید است. دو دسته بندی اساسی که فهم آن گره های بسیاری را در مسیر پیگیری حقوقی باز می کند، مفاهیم «ترافعی» و «غیرترافعی» یا همان امور حسبی است. دعاوی ترافعی به آن دسته از پرونده ها اشاره دارد که ریشه در یک اختلاف و نزاع بین دو یا چند شخص دارد و دادگاه برای حل این خصومت و صدور حکمی الزام آور وارد عمل می شود. در مقابل، امور غیرترافعی که با نام امور حسبی نیز شناخته می شوند، به مسائلی می پردازد که دادگاه ها بدون نیاز به وقوع اختلاف یا دعوا، برای حمایت از منافع عمومی یا افراد خاصی که نیاز به قیم یا امین دارند، تصمیم گیری می کنند. درک این تمایز بنیادین، کمک می کند تا افراد با نگاهی روشن تر به سراوی نظام قضایی پا بگذارند و فرآیندهای حقوقی را بهتر درک کنند.

برای بسیاری از ما، قدم گذاشتن در مسیر دادگاه و امور حقوقی، تجربه ای مبهم و پر از ابهامات است. اصطلاحات حقوقی، قواعد پیچیده و تشریفات خاص هر پرونده می تواند سردرگمی ایجاد کند. اما تصور کنید که با درک ماهیت اصلی هر پرونده، بتوانید نقش خود را در این فرآیند بهتر بشناسید و مسیر درستی را برای پیگیری حق خود انتخاب کنید. هدف از این مقاله، باز کردن این گره های حقوقی و روشن کردن مسیر است تا هم افراد عادی و هم دانشجویان و متخصصان حقوقی، با زبانی ساده و در عین حال دقیق، به درکی عمیق از این دو مفهوم برسند. این درک نه تنها از اتلاف وقت و هزینه جلوگیری می کند، بلکه احساس اطمینان و توانایی بیشتری را در مواجهه با چالش های حقوقی به ارمغان می آورد.

سفری به دنیای دعاوی ترافعی: نزاع ها و اختلافات حقوقی

همواره در زندگی اجتماعی، اختلافاتی بین افراد پیش می آید که ممکن است به حدی جدی شوند که نیاز به دخالت نهادی بی طرف برای حل و فصل آن ها باشد. اینجاست که مفهوم دعاوی ترافعی معنا پیدا می کند. ریشه کلمه «ترافع» از «رفع خصومت» و «نزاع» می آید و دقیقاً به همین معناست: دعوایی که در آن دو یا چند طرف با منافع متضاد در مقابل یکدیگر قرار می گیرند و برای حل این تعارض، به دادگاه پناه می برند.

دعاوی ترافعی، اساس و مبنای نظام دادرسی مدنی را تشکیل می دهند. این نوع دعاوی از زمانی آغاز می شوند که یکی از طرفین، حقی را از دیگری مطالبه می کند یا مدعی تضییع حق خود می شود و برای احقاق آن، به مرجع قضایی مراجعه می کند. در این فرآیند، دادگاه نقش داور بی طرف را ایفا می کند که با بررسی دلایل و مستندات هر دو طرف، در نهایت حکمی صادر می کند که به این نزاع پایان دهد. این حکم الزام آور است و طرفین ملزم به رعایت آن هستند. در واقع، زندگی هر یک از ما ممکن است حداقل یک بار درگیر یکی از این دعاوی شود، از یک اختلاف کوچک بر سر مرز زمین تا مسائل پیچیده تر تجاری یا خانوادگی.

ویژگی های اساسی دعاوی ترافعی: پایه های یک نزاع حقوقی

برای درک عمیق تر دعاوی ترافعی، آشنایی با ویژگی های کلیدی آن ها ضروری است. این ویژگی ها، چارچوبی را فراهم می آورند که نحوه رسیدگی به این دعاوی را از سایر امور حقوقی متمایز می کند. در واقع، هر پرونده ای که این نشانه ها را داشته باشد، در دسته امور ترافعی قرار می گیرد و مراحل خاص خود را طی می کند.

  • وجود خواهان و خوانده با منافع متضاد: هسته اصلی یک دعوای ترافعی، وجود حداقل دو طرف است که هر یک ادعاهایی در برابر دیگری دارند. خواهان کسی است که دعوا را اقامه می کند و خوانده کسی است که دعوا علیه او مطرح شده است. منافع این دو طرف معمولاً در تعارض و تضاد کامل قرار دارد.
  • آغاز رسیدگی با تقدیم دادخواست: شروع رسمی رسیدگی به دعاوی ترافعی، با تقدیم یک فرم حقوقی به نام «دادخواست» به دادگاه صالح است. این دادخواست شامل مشخصات طرفین، موضوع دعوا، دلایل و مستندات خواهان و خواسته اوست.
  • هدف اصلی: فصل خصومت و صدور حکم: غایت هر دعوای ترافعی، حل و فصل کامل اختلاف بین طرفین و صدور حکمی قطعی و الزام آور از سوی مرجع قضایی است. این حکم به نزاع پایان می دهد و وضعیت حقوقی طرفین را مشخص می کند.
  • رعایت دقیق تشریفات آیین دادرسی مدنی: رسیدگی به دعاوی ترافعی تابع قواعد و مقررات بسیار دقیق و مفصل «قانون آیین دادرسی مدنی» است. این تشریفات شامل ابلاغ اوراق قضایی، مهلت های قانونی برای دفاع، امکان اعتراض به آرای صادره (تجدیدنظر، فرجام خواهی) و سایر مراحل دادرسی می شود. عدم رعایت این تشریفات می تواند منجر به رد یا بی اثر شدن دعوا شود.
  • قابلیت تجدیدنظر و فرجام خواهی برای احکام صادره: احکام صادره در دعاوی ترافعی معمولاً قابل اعتراض هستند. طرفین می توانند در صورت عدم رضایت از حکم اولیه، درخواست تجدیدنظر و در مراحل بعدی، فرجام خواهی کنند تا پرونده در مراجع بالاتر مجدداً بررسی شود.

نگاهی به مصادیق دعاوی ترافعی در زندگی روزمره

برای ملموس تر شدن مفهوم دعاوی ترافعی، می توان به مثال های فراوانی از زندگی روزمره اشاره کرد که هر یک از ما ممکن است با آن ها روبرو شویم یا حداقل در اطرافیان خود با چنین مسائلی مواجه شده باشیم. این مصادیق نشان می دهند که چگونه اختلافات کوچک و بزرگ، در نهایت به دادگاه کشیده می شوند و نیاز به یک فرآیند ترافعی برای حل آن ها وجود دارد.

  • مطالبه وجه، چک، سفته و خسارات: تصور کنید فردی به دیگری بدهکار است و از پرداخت آن خودداری می کند. شخص بستانکار با تقدیم دادخواست مطالبه وجه یا چک، دعوایی ترافعی را آغاز می کند. همین طور، اگر فردی در اثر عمل غیرقانونی یا قراردادی دیگری متضرر شود، برای مطالبه خسارت، باید دعوای ترافعی اقامه کند.
  • دعاوی مربوط به ملک: خلع ید، تصرف عدوانی، الزام به تنظیم سند رسمی: اختلافات ملکی از رایج ترین دعاوی ترافعی هستند. مثلاً اگر مستأجری پس از پایان قرارداد، ملک را تخلیه نکند، مالک برای «خلع ید» یا «تخلیه» باید اقامه دعوا کند. یا اگر کسی بدون اجازه، ملک دیگری را تصرف کرده باشد، دعوای «تصرف عدوانی» مطرح می شود. همچنین اگر فروشنده ای از انتقال رسمی سند ملک خودداری کند، خریدار برای «الزام به تنظیم سند رسمی» به دادگاه مراجعه می کند.
  • امور خانواده: طلاق (غیر توافقی)، مهریه، نفقه، حضانت: بسیاری از اختلافات در چارچوب خانواده نیز ماهیت ترافعی دارند. برای مثال، اگر یکی از زوجین قصد طلاق داشته باشد و طرف مقابل موافق نباشد، دعوای «طلاق» مطرح می شود. همین طور، مطالبه «مهریه» یا «نفقه» از سوی زوجه و نیز تعیین تکلیف «حضانت» فرزندان در صورت اختلاف، همگی در زمره دعاوی ترافعی خانواده قرار می گیرند.
  • دعاوی قراردادی: فسخ یا ابطال قرارداد، مطالبه وجه التزام: زمانی که طرفین یک قرارداد، بر سر نحوه اجرای آن یا وجود شرایطی برای فسخ یا ابطال قرارداد به توافق نرسند، دعوای ترافعی مطرح می شود. مثلاً اگر یکی از طرفین مدعی نقض قرارداد شود، می تواند برای فسخ قرارداد و مطالبه خسارات یا وجه التزام به دادگاه مراجعه کند.

این مثال ها تنها گوشه ای از گستردگی دعاوی ترافعی را نشان می دهند. هر یک از این پرونده ها، داستانی از یک اختلاف است که در نهایت به راهروهای دادگستری رسیده تا با رعایت قواعد و تشریفات قانونی، به یک فصل الخطاب برسد.

کشف امور غیرترافعی (امور حسبی): وقتی دادگاه حامی می شود

در کنار دعاوی ترافعی که ریشه در نزاع و اختلاف دارند، دسته ای دیگر از امور قضایی وجود دارند که نه تنها ماهیت نزاعی ندارند، بلکه گاهی هدف اصلی آن ها حمایت از افرادی است که قادر به اداره امور خود نیستند یا منافع عمومی ایجاب می کند که دادگاه برای آن ها تصمیمی اتخاذ کند. این ها همان «امور غیرترافعی» هستند که در نظام حقوقی ایران به آن ها «امور حسبی» گفته می شود.

تصور کنید که فردی به دلیل بیماری یا کهولت سن، توانایی مدیریت اموال خود را از دست داده است، یا کودکی ولی قهری ندارد. در چنین شرایطی، نیازی به دعوا و اختلاف نیست، بلکه جامعه و قانون وظیفه خود می دانند که برای حمایت از این افراد، وارد عمل شوند. دادگاه ها در امور حسبی، نقش ناظر و حامی را ایفا می کنند و بدون اینکه کسی دعوایی اقامه کرده باشد، مکلف به رسیدگی و اتخاذ تصمیم هستند. این مفهوم در ماده ۱ قانون امور حسبی مصوب سال ۱۳۱۹ به زیبایی بیان شده است.

ماده ۱ قانون امور حسبی بیان می دارد: امور حسبی اموری است که دادگاه ها مکلفند نسبت به آن امور اقدام نموده و تصمیمی اتخاذ نمایند؛ بدون این که رسیدگی به آن ها متوقف بر وقوع اختلاف و منازعه بین اشخاص و اقامه دعوی از طرف آن ها باشد.

این ماده، قلب مفهوم امور حسبی را روشن می کند: اقدام دادگاه نه به دلیل نزاع، بلکه به دلیل ضرورت و حمایت. دادگاه در اینجا نقش یک نهاد نظارتی و حمایتی را ایفا می کند تا از تضییع حقوق افراد یا منافع عمومی جلوگیری کند.

ابعاد و ویژگی های امور غیرترافعی (حسبی)

شناخت ویژگی های امور حسبی، به ما کمک می کند تا مرزهای این نوع امور را از دعاوی ترافعی بهتر تشخیص دهیم. این ویژگی ها، ماهیت منحصربه فرد امور حسبی را آشکار می سازند و نشان می دهند که چگونه نظام قضایی، فراتر از حل نزاع، به حمایت و نظارت نیز می پردازد.

  • عدم نیاز به خواهان و خوانده به مفهوم سنتی: در امور حسبی، معمولاً یک متقاضی یا ذینفع وجود دارد که درخواست رسیدگی می دهد، اما طرف مقابل به معنای «خوانده» در دعوای ترافعی وجود ندارد. هدف، نزاع با شخص خاصی نیست، بلکه ساماندهی یک وضعیت حقوقی است.
  • شروع رسیدگی با درخواست یا گزارش: برخلاف دعاوی ترافعی که با دادخواست آغاز می شوند، امور حسبی می توانند با یک درخواست ساده، گزارش یک نهاد دولتی (مانند دادستان) یا حتی راساً توسط دادگاه آغاز شوند.
  • هدف: حمایت از منافع عمومی یا افراد فاقد صلاحیت: اصلی ترین هدف امور حسبی، نه حل اختلاف بین دو شخص، بلکه حمایت از منافع افرادی است که به دلایلی (مانند صغر، جنون یا غیبت) نمی توانند از حقوق خود دفاع کنند، یا حفاظت از منافعی که جنبه عمومی دارند.
  • تشریفات رسیدگی انعطاف پذیرتر و ساده تر: فرآیند رسیدگی به امور حسبی، به مراتب ساده تر و کم پیچیده تر از دعاوی ترافعی است. الزامات آیین دادرسی مدنی در این موارد به شکل منعطف تری اعمال می شوند، چرا که هدف، سرعت و کارایی در حمایت از افراد است.
  • صدور تصمیم یا دستور به جای حکم: نتیجه رسیدگی در امور حسبی معمولاً یک «تصمیم» یا «دستور» قضایی است، نه «حکم» به معنای رای قطعی در یک نزاع. این تصمیمات اگرچه جنبه اجرایی دارند، اما فاقد همان قدرت و حجیت قضایی احکام ترافعی هستند و گاهی ممکن است قابلیت اعتراض یا تغییر داشته باشند.

مصادیق امور حسبی: نمونه هایی از حمایت های قضایی

امور حسبی طیف گسترده ای از مسائل را در بر می گیرند که هر یک با هدف حمایت و نظارت قانونی انجام می شوند. این مصادیق، تصوری روشن تر از دامنه کارکرد دادگاه ها در این حوزه به ما می دهند و نشان می دهند که چگونه قانون به یاری افراد نیازمند می آید.

قیمومیت: چتر حمایتی قانون بر سر محجورین

یکی از شناخته شده ترین مصادیق امور حسبی، تعیین قیم است. وقتی کودکی (صغیر)، یا فردی به دلیل جنون یا عدم رشد (غیررشید) قادر به اداره امور خود نیست و ولی قهری (پدر یا جد پدری) هم ندارد، قانون برای حمایت از او وارد عمل می شود. دادگاه برای این افراد، «قیم» تعیین می کند تا مسئولیت اداره امور مالی و گاهی شخصی آن ها را بر عهده بگیرد. ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی به صراحت این موارد را بیان می کند و دادستان نیز در صورت اطلاع، می تواند افراد مناسب را برای قیمومیت به دادگاه معرفی کند. عزل قیم نیز در صورت قصور یا عدم صلاحیت، از امور حسبی محسوب می شود.

امور مربوط به امین: نگهبان اموال بی پناه

گاهی اوقات نیاز به تعیین فردی به نام «امین» پیش می آید که وظیفه اش نگهداری و اداره اموال است، اما نه به دلیل نزاع، بلکه برای جلوگیری از تضییع. ماده ۱۰۳ قانون امور حسبی، موارد تعیین امین را برشمرده است. برای مثال، برای اداره سهم الارثی که ممکن است به جنین تعلق گیرد و جنین ولی یا وصی نداشته باشد، یا برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص یافته ولی مدیری ندارد، امین تعیین می شود. همچنین، اگر فردی به دلیل کهولت سن یا بیماری قادر به اداره اموال خود نباشد، می تواند از دادگاه درخواست تعیین امین کند. تعیین امین برای غایب مفقودالاثر تا قبل از صدور حکم فوت فرضی نیز از این دسته است.

غایب مفقودالاثر: تعیین تکلیف سرنوشت و اموال

مفهوم «غایب مفقودالاثر» به کسی اشاره دارد که مدت زمان طولانی از غیبت او گذشته و هیچ خبری از او در دست نیست. اداره اموال چنین فردی، پیش از اینکه حکم فوت فرضی او صادر شود، یکی از امور حسبی مهم است. دادگاه، ابتدا برای اداره اموال او امین تعیین می کند و پس از طی تشریفات قانونی و گذشت زمان مقرر، می تواند حکم «فوت فرضی» او را صادر کند تا ورثه بتوانند اقدام به تقسیم ترکه کنند. این فرآیند، نه یک دعوا، بلکه یک اقدام حمایتی و نظارتی از سوی دادگاه است تا حقوق غایب و ذینفعان او حفظ شود.

امور مربوط به ترکه: از مهر و موم تا انحصار وراثت

زمانی که فردی فوت می کند، اموال و دیون او که «ترکه» نامیده می شود، نیازمند ساماندهی است. اقداماتی مانند «مهر و موم ترکه» برای حفظ اموال از دستبرد، «تحریر ترکه» برای صورت برداری دقیق از دارایی ها و بدهی ها، و «صدور گواهی انحصار وراثت» که مشخص می کند چه کسانی ورثه متوفی هستند و چه سهمی دارند، همگی از امور حسبی محسوب می شوند. این امور، جنبه حمایتی دارند و تا زمانی که اختلافی جدی بر سر وراثت یا سهم الارث پیش نیاید، ماهیت غیرترافعی خود را حفظ می کنند.

سایر مصادیق امور حسبی

علاوه بر موارد ذکر شده، مصادیق دیگری نیز در دسته امور حسبی قرار می گیرند. به عنوان مثال، برخی از درخواست های مربوط به تغییر نام یا سن در شرایط خاص، یا فرایندهای اولیه مربوط به طلاق توافقی (مانند صدور گواهی عدم امکان سازش) که صرفاً به تأیید دادگاه نیاز دارند و جنبه نزاعی بین زوجین ندارند، نیز می توانند در این دسته قرار بگیرند. هرچند در مورد طلاق توافقی، اگر در مراحل بعدی اختلاف جدی ایجاد شود، ممکن است ماهیت آن تغییر کند.

فرق دعاوی ترافعی و غیرترافعی: مقایسه ای روشنگر

اکنون که با ماهیت دعاوی ترافعی و امور غیرترافعی (حسبی) آشنا شدیم، زمان آن رسیده که این دو مفهوم را در کنار هم قرار دهیم و تفاوت های کلیدی آن ها را به وضوح ببینیم. درک این تفاوت ها، نه تنها دانش حقوقی ما را افزایش می دهد، بلکه می تواند در انتخاب مسیر درست و جلوگیری از سردرگمی در فرآیندهای قضایی، بسیار راهگشا باشد.

معیار مقایسه دعاوی ترافعی امور غیرترافعی (حسبی)
هدف اصلی حل اختلاف و فصل خصومت بین دو یا چند طرف حمایت و نظارت بر منافع خاص (محجورین، غایبین) یا عمومی
نحوه شروع با «اقامه دعوی» و تقدیم «دادخواست» از سوی خواهان با «درخواست» یا «گزارش»؛ بدون نیاز به اقامه دعوی به مفهوم نزاعی
وجود طرفین حداقل دو طرف: خواهان و خوانده با منافع متضاد معمولاً یک طرفه (متقاضی)؛ یا بدون طرف مقابل نزاعی
تشریفات رسیدگی تابع «تشریفات مفصل آیین دادرسی مدنی» (دقیق و زمان بر) «تشریفات ساده تر و انعطاف پذیرتر» (معمولاً سریع تر و کم پیچیده تر)
ماهیت تصمیم صدور «حکم» قضایی (الزام آور و دارای حجیت قضاوت) صدور «تصمیم» یا «دستور» (حمایتی و نظارتی)
امکان تجدیدنظر معمولاً قابل تجدیدنظر و فرجام خواهی در مراجع بالاتر برخی قابل تجدیدنظر، برخی صرفاً قابل اعتراض اداری یا قضایی (نه به معنای تجدیدنظر کامل)
مثال مطالبه خسارت، طلاق (غیر توافقی)، تخلیه ملک، خلع ید نصب قیم، انحصار وراثت، تحریر ترکه، تعیین امین

چرا این تفکیک اهمیت دارد؟

درک این تفاوت ها تنها یک دانش نظری نیست، بلکه دارای پیامدهای عملی و بسیار مهمی است که می تواند در تجربه حقوقی هر فرد تأثیرگذار باشد. تصور کنید که برای حل یک مسئله، مسیری اشتباه را انتخاب کنید؛ این اشتباه نه تنها زمان و هزینه شما را هدر می دهد، بلکه ممکن است منجر به از دست رفتن فرصت های قانونی نیز شود. بنابراین، این تفکیک مانند یک قطب نما عمل می کند که شما را در مسیر صحیح حقوقی هدایت می کند.

اولین تأثیر مهم، مربوط به مرجع صلاحیت دار است. ممکن است یک دعوای ترافعی در دادگاه عمومی حقوقی مطرح شود، در حالی که یک امر حسبی مرتبط با خانواده، مستقیماً در صلاحیت دادگاه خانواده باشد. اگر درخواست خود را به مرجع اشتباهی ارائه دهید، پرونده شما با تأخیر مواجه شده یا حتی رد می شود. دومین تأثیر، بر مدارک و نحوه ارائه درخواست است. برای یک دعوای ترافعی، شما نیاز به تنظیم یک دادخواست با فرمت مشخص و پرداخت هزینه دادرسی دارید، در حالی که برای یک امر حسبی، ممکن است یک درخواست ساده و مستندات پشتیبان کافی باشد.

علاوه بر این، روند رسیدگی نیز متفاوت است. دعاوی ترافعی معمولاً دارای جلسات متعدد دادرسی، تبادل لوایح و فرصت های دفاع هستند، در حالی که امور حسبی ممکن است با بررسی مدارک و بدون تشکیل جلسات طولانی به نتیجه برسند. حتی هزینه های دادرسی نیز برای این دو دسته متفاوت است. در نتیجه، درک صحیح فرق دعاوی ترافعی و غیرترافعی به شما این امکان را می دهد که با آگاهی کامل گام بردارید، از اتلاف منابع جلوگیری کنید و در نهایت، به شکل مؤثرتری به نتیجه مطلوب خود در نظام حقوقی برسید.

دادگاه صالح رسیدگی: کدام مرجع، کدام پرونده؟

پس از درک ماهیت دعاوی ترافعی و غیرترافعی، گام بعدی شناخت مرجع صلاحیت دار برای رسیدگی به هر یک از آن هاست. انتخاب دادگاه یا مرجع قضایی صحیح، از اولین و مهمترین تصمیماتی است که باید در مسیر پیگیری یک مسئله حقوقی گرفته شود. اگر پرونده ای به مرجع اشتباهی ارجاع شود، ممکن است با قرار عدم صلاحیت یا رد دعوا مواجه شده و زمان و انرژی زیادی از متقاضی تلف شود.

دادگاه های صالح برای دعاوی ترافعی

دعاوی ترافعی، به دلیل ماهیت نزاعی خود و نیاز به رعایت تشریفات دقیق دادرسی، معمولاً در دادگاه هایی رسیدگی می شوند که دارای صلاحیت عام یا خاص در این زمینه هستند:

  • دادگاه عمومی حقوقی: این دادگاه، به عنوان مرجع اصلی و عام در سیستم قضایی ایران، صلاحیت رسیدگی به اکثر دعاوی ترافعی را دارد. هر دعوایی که صراحتاً در صلاحیت مرجع دیگری نباشد، در این دادگاه مطرح می شود.
  • دادگاه خانواده: برای دعاوی ترافعی خاصی که جنبه خانوادگی دارند، مانند طلاق (در مواردی که توافق نباشد)، مهریه، نفقه و حضانت فرزندان، دادگاه خانواده مرجع صالح است.
  • دادگاه کیفری: اگرچه دعاوی کیفری ماهیت جزایی دارند، اما بسیاری از آن ها ممکن است جنبه حقوقی (مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم) و ترافعی نیز پیدا کنند. این دعاوی در دادگاه های کیفری رسیدگی می شوند.
  • شورای حل اختلاف: در برخی موارد خاص و با نصاب مالی مشخص، شورای حل اختلاف نیز صلاحیت رسیدگی به دعاوی ترافعی را دارد. به عنوان مثال، دعاوی مطالبه وجه با ارزش پایین در صلاحیت این شورا قرار می گیرد.

دادگاه های صالح برای امور غیرترافعی (حسبی)

برای امور غیرترافعی یا امور حسبی، بسته به نوع و موضوع امر، مراجع مختلفی صلاحیت رسیدگی دارند. در اینجا، نقش اقامتگاه فرد (محجور، متوفی، غایب) نیز در تعیین صلاحیت محلی دادگاه بسیار مهم است:

  • دادگاه خانواده: بخش قابل توجهی از امور حسبی در صلاحیت دادگاه خانواده قرار دارد. از جمله این موارد می توان به نصب و عزل قیم برای صغار و مجانین، امور مربوط به غایب مفقودالاثر (مانند تعیین امین و صدور حکم فوت فرضی)، و تعیین امین برای جنین یا افراد عاجز از اداره اموال اشاره کرد. در این موارد، معمولاً دادگاه محل اقامت فرد محجور یا غایب، صالح به رسیدگی است.
  • شورای حل اختلاف: برخی از امور حسبی ساده تر که کمتر جنبه اختلافی دارند و نیاز به تشریفات پیچیده تری ندارند، در صلاحیت شورای حل اختلاف قرار می گیرند. گواهی انحصار وراثت (در صورتی که اختلافی بر سر وراثت نباشد و تعداد ورثه مشخص باشد)، مهر و موم ترکه، و تحریر ترکه از جمله مواردی هستند که در حدود صلاحیت این شورا قرار می گیرند.
  • دادگاه عمومی حقوقی: سایر امور حسبی که به صراحت در صلاحیت مرجع دیگری (مانند دادگاه خانواده یا شورای حل اختلاف) قرار نگرفته اند، در صلاحیت دادگاه عمومی حقوقی خواهند بود. به عنوان مثال، اگر مورد خاصی از تعیین امین باشد که در صلاحیت دادگاه خانواده نباشد، دادگاه عمومی حقوقی به آن رسیدگی می کند.

همواره باید به این نکته توجه داشت که صلاحیت محلی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. مثلاً برای امور مربوط به ترکه، دادگاه محل آخرین اقامتگاه متوفی در ایران صلاحیت دارد و اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشته باشد، دادگاه محلی که آخرین محل سکونت متوفی در آنجا بوده، صالح خواهد بود. این پیچیدگی ها نشان می دهد که برای هر اقدام حقوقی، مراجعه به یک مشاور یا وکیل متخصص می تواند بسیار راهگشا باشد.

نتیجه گیری: قطب نمای حقوقی شما

در این سفر به دنیای مفاهیم «ترافعی و غیرترافعی یعنی چه»، دیدیم که نظام حقوقی ایران چگونه دعاوی و امور را دسته بندی می کند تا رسیدگی به آن ها با نظم و قاعده خاصی پیش برود. دعاوی ترافعی با وجود یک نزاع و اختلاف بین افراد آغاز می شوند و هدفشان حل خصومت و صدور یک حکم الزام آور است، در حالی که امور غیرترافعی یا همان امور حسبی، ماهیتی حمایتی و نظارتی دارند و دادگاه بدون نیاز به دعوا و اختلاف، برای تأمین منافع افراد نیازمند یا عمومی تصمیم گیری می کند. این تفاوت بنیادین در نحوه شروع، وجود طرفین، تشریفات رسیدگی و ماهیت تصمیم گیری، مانند یک قطب نمای حقوقی عمل می کند که مسیر را برای شما روشن می سازد.

درک این تمایزها نه تنها به شما کمک می کند تا با آمادگی بیشتری در مسیر فرآیندهای حقوقی گام بردارید، بلکه از سردرگمی ها و اتلاف وقت و هزینه نیز جلوگیری می کند. انتخاب مرجع صالح، شناخت تشریفات لازم و درک ماهیت پرونده، همگی با این شناخت اساسی آغاز می شوند. به یاد داشته باشید که هر گامی که با آگاهی و دانش حقوقی برداشته شود، به نتیجه ای مطلوب تر و عادلانه تر منجر خواهد شد. در مواجهه با مسائل حقوقی خود، همواره مشاوره با یک وکیل یا مشاور حقوقی متخصص را در نظر داشته باشید تا با راهنمایی های او، بهترین تصمیم را برای آینده خود و عزیزانتان بگیرید.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "ترافعی و غیرترافعی چیست؟ – مفهوم و تفاوت ها در حقوق" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "ترافعی و غیرترافعی چیست؟ – مفهوم و تفاوت ها در حقوق"، کلیک کنید.