آیت الله طالقانی، 30 بهمن 57: اسلام با دیکتاتوری و سلطنت فردی متفاوت است
به گزارش خبرگزاری کاماکس، عصر دوشنبه سی ام بهمن 1357، هشت روز پس از پیروزی انقلاب، آیت الله طالقانی طی یک مصاحبه ی مطبوعاتی با شرکت خبرنگاران مطبوعات داخلی، روزنامه ی «پراودا» و هفته نامه ی «الوطن العربی» به پرسش های خبرنگاران درباره ی خطوط کلی جمهوری اسلامی و مسایل مملت پاسخ داد. متن این گفت وگو که فردای آن روز در روزنامه ی آیندگان منتشر شد به این شرح بود:
ممکن است درباره ی نکات اسلاسی جمهوری اسلامی در زمینه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی توضیحاتی بدهید؟
در نظام جمهوری اسلامی مثل همه ی نظام ها و جمهوریت ها معیارها و ضوابط کلی و عمومی در دست داریم. و این ضوابط مربوط به مصالح همه ی مردم است. همه ی مردم با همه ی ابعاد انسانی شان، نه تنها اقتصادی یعنی انسان همان گونه که در نظام اجتماعی خود نیازمند رفاه مادی است آزادی هم می خواهد. یک فرد انسان اگر همه ی وسایل زندگی و رفاه مادی و اقتصادی اش تامین شود اما آزادی او سلب شود حاضر است برای به دست آوردن آزادی از آن رفاه اقتصادی صرف نظر کند.
یک خصوصیت مهم جمهوری اسلامی این است که در اسلام همان طور که یک فرد نمی تواند بر دیگران سلطه داشته باشد و برای هیچ کس حتی انبیا هم این حق وجود ندارد، همین طور یک گروه و حزب هم حق سلطه ی کامل بر مردم را ندارد. حق رهبری دارد، حق سلطه ندارد. سلطه با رهبری فرق دارد.
در نظام اسلامی یک حزب خاص لازم نیست که همه یا اکثریت، اصول مدون آن را بپذیرند و هرکس چه به عنوان رسمی حزبی و چه به صورت آزاد عضو اجتماع است و حقوقش هم محرز است.
اسلام چه با دیکتاتوری ها و سلطنت فردی و چه با نظام سرمایه داری که گروهی سرمایه دار در آن سلطه پیدا می کنند، و چه با نظام کمونیستی که یک حزب در آن سلطه دارد متفاوت است و این یک فرق اساسی است میان نظام جمهوری اسلامی با سایر نظام ها.
از شورای انقلاب چه خبر؟ اعضای این شورا کِی معرفی می شوند و کار این شورا تا امروز چه بود و بعدا چه خواهد بود؟
این سوال را چرا از من می کنید؟ اما به هر حال تا آن جا که اطلاع دارم باید بگویم که شورای انقلاب پیش از بازگشت حضرت آیت الله خمینی تاسیس شد و هدفش هم این بود که افراد شایسته ی پست های دولت احتمالی شناخته شوند که بعدا اگر دولتی تشکیل شود و رژیم عقب نشینی کند افراد مشخصی داشته باشیم. پس از بازگشت حضرت آیت الله خمینی و تشکیل دولت موقت، قسمتی از اعضای شورای انقلاب سابق، عضو کابینه شدند و لازم شد که در افراد شورای انقلاب تجدید نظر شود و من چون گرفتار ناراحتی های مزاجی و کارهای دیگر هستم مدتی است شرکت نکرده ام.
پس قبلا در شورا شرکت داشتید؟
گاهی.
شورای موسس رادیو تلویزیون همراه دیگر مردم اعتصاب رادیو تلویزیون را سازمان و ادامه داد. اما اخیرا مسایلی در تلویزیون مطرح شده است.
این روزها مجال زیادی نداشتم که کاملا رادیو تلویزیون را گوش کنم و تفاوت هایی را که کرده است بررسی نمایم. اما احتمالا تفاوت های بسیار کرده است. شاید این یکی از خصایص ما باشد که عجولیم و بلندپرواز. و این همان طور که محاسنی دارد بدی هم دارد و باعث به هم ریختگی کار ما هم می شود. مقامات مسیول را نمی گذارند و فرصت نمی دهند حواس شان جمع باشد تا رادیو تلویزیون هر قدر که در رژیم سابق گناه کار بوده و باعث اعوجاج می شده حالا بتواند مرکز دادن بینش بشود. با این وسعت و نفوذ، رادیو تلویزیون مسیولیت زیادی دارد. آدم هایی که انتخاب می شوند خوب هستند اما باید افراد «مزکی» را آورد که آلودگی های فکری و عادت هایی را که در شرایط گذشته برای عده ای به وجود آمده است نداشته باشند.
آیا شورای موسس که چهار ماه و نیم اعتصاب را سازمان داده نباید سرپرست سازمان خود را انتخاب کند؟
وقتی نظام جمهوری اسلامی را بر اساس حق همه ی مردم می دانیم و باید همه ی مردم در سرنوشت شان دخالت داشته باشند هرکس به اندازه ی درک و بینش خود، و وقتی اساس بر این پایه است به این نتیجه می رسیم که گروه ها و جمعیت ها چه اقتصادی و اداری و کشاورزی و کارخانه ها و غیره همه حق دارند نمایندگان و سرپرستان خود را انتخاب کنند. مسیله، مسیله ی آزادی انسان هاست در تمام ابعاد، و ما این را برای انسان بالاترین هدیه ی الهی و بشری می دانیم که او آزاد آفریده شده است و هیچ قدرتی نباید آزادی او را سلب کند. بارها در سخنرانی ها هم گفته ام منظور انقلابات بشر از انقلابات انبیا تا مصلحین بزرگ دنیا، باز کردن بندها بوده است.
این آیه ی قرآن است که پیغمبر اسلام مبعوث شد تا بارهای سنگینی که محکم تحمیل شده بود بر انسان ها، از دوش شان بردارد و قل هایی که بر فکر و اراده و تصمیم شان بسته شده است باز کند و این مطابق نص قرآن هدف انبیا بوده است.
همه ی انقلابات بشر همه برای همین بوده است و ما روی معیارهای اسلامی نمی توانیم تحمل کنیم که یک نظام استبدادی تحمیلی کنار برود اما استبدادی به صورت استبداد حزب و صنف و گروه به وجود بیاید.
هر فرد می تواند در روش و مشی خود مختار باشد تا آن جا که به دیگران لطمه نیاید بنابراین هر گروهی می توانند روی این معیارها نمایندگان شان را انتخاب کنند.
جوان های ما روی شور و احساس و حرکت به خاطر این جهش ناگهانی عجله دارند همه ی مسایل یکی دو روزه حل شود و این را در شعارهای دانشگاه گرفته تا ارتش و غیره می توانیم ببینیم، و یا نامه ای از همافران آمده و طرح هایی داده اند با تکیه بر انتخابات فرمانده و این حق آن هاست؛ اما باید همه مخصوصا جوانان پرشور بپذیرند که مسایل زنگی و سازندگی تدریجی است با یک زلزله، چند حرکت و یک کلنگ می توان بنایی را خراب کرد اما بنا کردن و ساختن آن متخصص می خواهد…
مسیله ی مهم این است که نهضت ادامه پیدا کند و متوقف نشود. اما متاسفانه به نظر من در این شعارها درخواست های بیش از تحمل شرایط، احتمال می رود که بازمانده های ارتجاع و امپریالیسم هم دخالت داشته باشند.
این دولت، موقت است و انتقالی است باید بتواند مردم را جمع کند و از این پراکندگی ها و بی مسیولیتی ها و آشفتگی های اقتصادی و غیره نجات پیدا کند و به راه بیفتد. و بعد نوبت انتخابات آزاد است و این منافات و تضادی ندارد با این که همه شروع به کار کنند و افراد صالح تر را بدون وابستگی فردی و حب و بغض با توجه به ان اکرمکم عندالله اتقیکم – تقوی با تمام ابعاد نفسی و اجتماعی – انتخاب کنند و همین ها باشند که بعد بتوانند دولت و حکومت را ایجاد کنند.
انقلاب همگانی است و بیش تر از من و شما آن هایی که خون داده اند و جان داده اند یعنی مردم مهم اند. انقلاب مال این هاست و کار ما هم این باید باشد که حامی آن ها باشیم. از حالا هر گروه و هر دسته ای انتخاب و ارایه را باید شروع کند و زیربنا از همین جا شروع شود حتی در ارتش.
رادیو تلویزیون رو به تکامل پیش می رود. و البته نواقصی هم دارد. سرپرستی که برای حالا نصب شده است سیاستمداری است که شناخته شده است و حسن نیت هم دارد و مسایل رهبری را هم با توجه به جمهوریت اسلامی درک می کند و اگر اشتباهاتی هم داشته باشد باید با او مطرح کرد و فکر نمی کنم که اگر کسی انتقاد درست بکند حرف حساب را نپذیرد.
بر لزوم ایجاد ارتش ملی چقدر تاکید می کنید؟ آیا در این شرایط تکیه بر یک ارتش با فرماندهی و شکل قبلی مار در آستین پرورانیدن نیست؟
اول اثبات موضوع کنید و بعد از چگونگی صحبت کنید. ارتشی باقی نمانده است و این ارتش با همه ی قدرت نمایی هایی که رژیم با آن می کرد با چند ضربه از درون متلاشی شد، چون ملی و وابسته به مردم و وطن نبود و به یک فرد و چند فرد و به استعمار وابسته بود.
اگر کسانی منصوب می شوند آن طور که من با ستاد تماس گرفتم برای این است که بتوانند سلاح هایی را که سرمایه اش با گرفتن لقمه از گلوی ملت تامین شده است حفظ کنند. در ایران عالی ترین و گران ترین وسایل ارتشی هست و در همین چند روز نه تنها مقداری سلاح را مردم بردند، مقادیری را هم خراب کردند و لطماتی زدند، پیش از آن که به جمع و جور کردن ارتش و شکل آن بپردازیم. این انتصاب ها فقط برای این بود که به تدریج کار شکل بگیرد؛ اما از نظر خود من، ارتش احتیاج دارد به افراد کارشناس، ملی، با ایمان و وطن دوست و ارتش ثابت لازم است. یعنی ارتشی که بتواند واقعا رهبری ارتشی داشته باشد، و با بودن چنین ارتشی و شخصیت هایی با این صفات همه ی ملت باید ارتش بشود.
در اسلام همین طور است و در صدر اسلام می بینیم که ارتش، مردم بودند، مردم ارتش بودند. بر حسب ضرورت جنگ و ستیز می کردند و دو امپراتوری را در ربع قرن از پا درآوردند و ضمنا زندگی معمولی خود را هم دنبال می کردند. شب ها اصحاب صفه با آن آسمان باز و ستاره ها و فطرت های زنده، خود را تزکیه می کردند و روز هم تا فرمان داده می شد مثل باز شکاری بر سر دشمن می تازیدند.
درجه گرفتن ها و امتیازات باید بر مبنای لیاقت باشد و سند تاریخی هم داریم: اسامه بن زید 24 ساله که پدرش برده ی آزادشده بوده است و پیامبر در آخرین لحظات حیات خود، او را بر مهاجر و انصار فرماندهی می دهد و معیارهای کهن را درهم می ریزد. در تاریخ داریم که پیامبر اسلام (ص) در حال نزع بود و گاه به گاه حوله ای را که بر پیشانی اش گذاشته بودند، کنار می زد و می گفت بروید زیر پرچم اسامه.
ما هم در مورد ارتش این عقیده را داریم برخلاف نظام ارتجاع که به مسیله ی لیاقت توجه نداشت.
چند پرونده ی ضد اطلاعات و گزارش هایی درباره ی ترفیع امرای ارتش را دیدم. مسایلی که برای ترفیع درجه به آن ها توجه شده بود میزان وفاداری به شاه بود و نقش آن ها در 28 مرداد و جشن های شاهنشاهی ولی از این که لیاقت نظامی و دانش و ایمان آن ها چقدر است صحبتی در میان نبوده و یا از این که چقدر ثروت دارد و چقدر سرقت کرده است اما در عوض دقت شده بود که مثلا فامیل چندمش از نظر امنیتی آدم ناجوری نباشد.
خواه و ناخواه کسانی که روی این معیار درجه بگیرند با وجود خوبی های نسبی شان هم باز باید یک سره شسته شوند. امرایی را می شناسم که خیلی مقدس اند، نمازشان هم ترک نمی شود اما خیلی کم شعورند و مثلا شاه را امام زمان فرض می کردند!
این وضع ارتش ما بود. اما حالا باید دو کار کرد: همه ی آن هایی را که خیانت کرده اند باید محاکمه و مجازات کرد. و آن را هم که در حواشی هستند باید بروند توی خانه های شان.
اگر میل من باشد یک پاسبان را در راس شهربانی می گذارم و یک ستوان یک را در راس ستاد ولی هنوز هم این تلقینی که به ارتشیان کرده اند که ناخودآگاه کسی که دو ستاره دارد در برابر کسی که سه ستاره دارد خود را کوچک تر حس می کند، و این تلقین ها رفته رفته باید پاک شود.
استنباط من این است که ارتشی خواهیم داشت کاملا متفاوت و دیگرگون. درست است؟
بله همین طور است.
در مورد خلع سلاح چه نظری دارید و این که ضد انقلاب هم چنان منتظر است که سر برآورد؟
این مسایل را باید از هم جدا کرد. یک مسیله، مسیله ی خلع سلاح است. در شرایطی که سلاح به دست افراد غیرمسیول افتاده است و این می تواند خطری برای امنیت داخلی کشور باشد از نظر من جمع کردن سلاح ها در این شرایط کار درستی است و سلاح ها باید در دست افراد مسیول باشد. و در جاهایی باشد که اگر مسیله ای پیش آمد بتوان فورا از آن ها استفاده کرد.
به نظر من گروه های مسلح چریک هم بود که در کنار مردم عادی مسلح مبارزه می کردند. خلع سلاح به نظر من به آن معنی نیست که سلاح از دسترس آن ها دور باشد ولی در این شرایط نباید طوری بشود که در دست افراد غیرمسیول بیفتد.
ابوعمار [یاسر عرفات] امروز در میان ماست. نظر شما راجع به فلسطینی ها چیست و روابط ایران با فلسطین از این پس چگونه خواهد بود؟
بر مبنای تعلیمات اسلام اگر قدرت نجات خود را کاملا داشته باشیم – که البته هنوز دسیسه ها هست و دنبال های ارتجاع و استعمار در حرکت است – نه فقط فلسطینی ها بلکه از روی وظیفه ی خودمان باید به هرکسی تا زمانی که مورد ظلم هست کمک کنیم و چگونگی این کمک بر اساس شرایط زمان و مکان است. حدیثی است که شیعه و سنی هر دو آن را نقل می کنند و مفهومش این است که اگر کسی نمی گوید مسلمانی، می گوید هرکسی، در جایی از دنیا مظلوم واقع شود و فریاد بزند که مسلمان ها به دادم برسید و مسلمانی بشنود و امکانش را در اختیار مظلوم نگذارد اصلا مسلمان نیست.
این تعلیمات ماست و ما در برابر همه ی مظلومان مسیولیم. چه برسد به فلسطینی ها که از نظر دینی و فرهنگی با آن ها مشترکیم و باید به آن ها کمک کنیم. چه به وسیله ی امکانات مردم و چه به وسیله ی امکانات دولت.
[خبرنگار الوطن العربی] با توجه به این که ارتش ایران تاکنون به سلاح های آمریکایی مجهز بوده و آموزش آن هم به عهده ی آمریکایی ها بوده است در آینده در منبع تسلیحات ایران تغییراتی روی می دهد؟
ارتش مستقل و منبع سلاح با هم منافاتی ندارند. ما از هرجا بتوانیم اروپا، آمریکا، روسیه اسلحه می خریم و از همکاری آن ها استفاده می کنیم. ولی نباید این کار مستلزم نفوذ جاسوس های آن ها در داخل کشور باشد ما نمی توانیم جاسوسان کشورها در کشورمان تحمل کنیم.
[الوطن العربی] وضعیت قراردادهای گذشته چگونه خواهد بود؟
اکثر معاهدات و حتی کل آن به نفع آن ها بوده و باید در آن تجدید نظر شود.
[خبرنگار پراودا] بعد از انقلاب روابط ایران و شوری چگونه خواهد بود؟
شوروی همسایه ی ماست و ما مرز مشترک طولانی داریم اگر سوءقصد و سوءنیت نداشته باشند و نخواهند ما را به عنوان وسیله رسیدن به هدف های بین المللی خود قرار دهند ما روابط حسنه خواهیم داشت. ولی ما گله هایی از شوروی داریم چون این کشور اگر نه به صراحت، رژیم را تایید می کرد و این از مسایلی بود که برای مردم ایران دردآور بود. ما می دانیم که روسیه مانند غربی ها کشوری به آن معنا استعماری نبوده و استعمارطلب هم نیست عقیده شان هم مخالف استعمار است ولی قطعا از ملت ما حمایت نکرد. همان طوری که در نهضت دکتر مصدق آن طوری که باید و شاید نکرد. این گله مندی هنوز وجود دارد. کشور شوروی در ماه های اول مبارزه ملت ایران از حمله ی مستقیم به شاه خودداری می کرد و فقط از دو ماه پیش لحن گفتارش عوض شد.
اکثر مردم معتقدند که کناره گیری شما از بعضی مسایل به جنبش لطمه می زند و از شما می خواهند، به عنوان یک فرد آگاه حتی در مورد انتصاب و بعضی مسایل خاص دولت نظریات خودتان را اعلام کنید.
اگر جنبش این قدر ضربه پذیر باشد که چند روز کناره گیری وجود پیر و ضعیفی مثل من به آن ضربه بزند در اصلِ جنبش باید شک کنیم. درهای خانه ی من از صبح به روی همه باز است و فرزندان من چه فرزندان نسبی و چه غیر از آن دایما دارند سوالات و پیشنهادات مردم را می گیرند و من مطالعه می کنم و به عرض مسیولین می رسانم.
الان مراجعات زیاد است؛ بوالهوس های مقام مثل بچه ها هستند که روی شاخه ی درخت می روند و به شاخه ی اول قانع نمی شوند و هی می خواهند، بالای شاخه های دیگر بروند و حالا همه ی فرصت جوها به درِ خانه ی ما هجوم می آورند و به جای این که به ارباب حاجت و ضعفا برسیم صفی طولانی این جا باید باشد برای کسانی که خواهان فلان پست هستند.
بازرگان را چهل سال است می شناسم و از همان موقع با او دوست بوده ام. دولتی تشکیل شده است و ما نمی خواهیم بگوییم که بازرگان و دولت او ایده آل همه هست. مسیله این است که اگر شما را من با نکات مثبت و منفی آنان هر دو، بشناسم بهتر می توانم همکاری و همراهی بکنم با شما تا وقتی که ناشناخته باشید.
بازرگان عقایدش منعکس است در کتاب ها و چهره ی ناشناخته ای نیست. به شدت عاطفی است اما در عقیده اش به شدت پافشار و مصمم است و وقتی که می شناسیمش باید دستش را باز گذاشت تا این بحران بگذرد.
کناره جویی نکرده ام تا آن جا که بتوانم و از من رای و نظری بخواهند رای و نظر می دهم، و در این چند روز هم بازرگان و وزرای او از من نظراتی خواسته اند؛ اما روحانیت بنا نیست که وزارت قبول کند و در دولت دخالت مستقیم کند. این که دایم می گویند استبداد دیگری می آید، دیکتاتوری چکمه می رود و دیکتاتوری نعلین می آید یک مقدار نشخوار حرف است. عده ای هستند که کارشان همین نق زدن است… وقتی که حضرت موسی از «مدین» بیرون آمد و با درک مسیولیت الهی به طرف فرعون می رفت و در راه گرفتار پیچ و خم کوه و پیچ و خم فکر خود شده بود وحی رسید که نعلینش را درآورد که به وادی مقدس رسیده است. همین کمترین علاقه ی مادی که داری دور کن و آزاد شو. آن وقت عصای تو هم کار اژدها می کند. ملت ما هم از وابستگی های فردی و گروهی باید خود را آزاد کند.
25957
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "آیت الله طالقانی، 30 بهمن 57: اسلام با دیکتاتوری و سلطنت فردی متفاوت است" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "آیت الله طالقانی، 30 بهمن 57: اسلام با دیکتاتوری و سلطنت فردی متفاوت است"، کلیک کنید.